حلما جونیحلما جونی، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 12 روز سن داره

حلما نفس مامان

جدیدترین شعر حلما

سلام به همه دوستان عزیز و عذرخواهی از این همه تاخیرررررررررر ! جدید ترین شعری که حلما جونی حفظ کرده و دائم ورد زبونشه : منم بچه مسلمان      که دارم دین و ایمان اتابم هست قرقان    اسولم داده فرمان که وقت صبگاهی     کنم شوت الهی ...
28 خرداد 1392

حضور دوباره توسن

عجب روزیه امروز وب حلما را که بازکردم و نظرات توسن مهربان راکه دیدم بسیار خوشحال شدم از حضور دوباره اش ممنون و اما متن                                                                                    سلام....عرق شرمی که بر پیشانی واژه ها...
25 خرداد 1392

تولد 2سالگی

                                                                 ۷۳۰ روز از اولين لحظه اي كه به آغوش كشيدمت مي گذرد!  ۷۳۰ روز از نفس كشيدنت. از مادر شدنم. ۷۳۰ روز از لحظه اي كه طعم عاشق شدن رو دوباره چشيدم. ۷۳۰ روزي كه لحظه به لحظه اش شاهد رشدت بودم. شاهد اين همه تغيير. شاهد عظمت خلقت. ۷۳۰ روزي كه در هر ل...
25 خرداد 1392

هیچ وقت فراموش نکن مادر با تمامی وجودش دوستت دارد

وقتی گروه نجات ، زن جوان را زیر آوار پیدا کرد که او مرده بود ، اما کمک رسانان زیر نور چراغ قوه ، چیز عجیبی دیدند. زن با حالتی عجیب به زمین افتاده ، زانو زده بود و حالت بدنش زیر فشار آوار کاملا تغییر یافته بود. ناجیان تلاش می کردند جنازه را بیرون بیاورند که گرمای موجودی ظریف را احساس کردند. چند ثانیه بعد سرپرست گروه دیوانه وار و با لکنت فریاد زد : بیایید ، زود بیایید ! یک بچه اینجا است !!! بچه زنده است !!! وقتی آوار از روی جنازه مادر کنار رفت ، دختر سه یا چهار ماهه ای از زیر آن بیرون کشیده شد. نوزاد کاملا سالم و در خواب عمیق بود. مردم وقتی بچه را بغل کردند ، یک تلفن همراه از لباسش به زمین افتاد که روی صفحه شکسته آن این پیام دیده می شد :...
25 خرداد 1392

آلبوم عکس

اینجا حلما 6روزه است    اینجا ٢ماهه    اینجا هم ٢ماهه در ویلای دوستان    اینجا ٣ ماهه  اینجا هم ٣ ماهه خونه عزیز جون  اینجا ٤ماهه  اینجا هم ٤ماهه  اینجا ٤ماهه  اینجا٦ ماهه  اینجا ٧ماهه  اینم کارت دعوت تولد خانمی اینم یه عکس از تولدش ...
25 خرداد 1392

حلما در آستانه 2سالگی

میگن مغز کودک ٢ساله دوبرابر یک دانشجو کالج فعاله . بیخود نیست تازگی ها حلما حرفهای جالبی میزنه و یا کارهای عجیبی میکنه . با لوگوهای اسباب بازی هواپیما - اتوبوس - موتور و یا خونه میسازه . جملات قشنگی هم میگه . دیشب خاله حلما میگفت :‌حلما جون برای تولدت چی کادو بیارم . حلما فوری گفت : شم (‌شمع )‌ - تت ( کیک ) لاس ( لباس )نی نی ( عروسک ) باباش که سربه سرش میذاره میگه بابایی اذیت نکن گوش میکشم...باورم نمیشه اینقدر بزرگ شده ...
25 خرداد 1392
1